-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:39946 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

مذهب مولوي چه بوده است؟
رباره مذهب و عقيده مولوي گفته اند كه سني حنفي مذهب اشعري مسلك بوده اما آنچه از تتبع احوال و آثار مولانا مخصوصاً در نتيجه تأمل، تعمق و مهارت متمادي در مثنوي معلوم شده است اين است كه هر چند خانواده و پدران مولوي ظاهراً سني حنفي بوده اند و خود او نيز در دامن اين مذهب پرورش يافته است لكن به فقه حنفي جمود نداشت بلكه در هر مسأله اي آنچه را كه مطابق اجتهاد خود او بود و بر حسب استنباط و نظر خود با موازين شرعي موافق مي آمده همان را بر مي گزيند خواه مطابق فقه حنفي باشد يا شافعي يا شيعه امامي (مولوي نامه جلال الدين همايي، 39 ج 1) مولوي در تحقق شخصيت و فعليت نفساني مردي عارف روشندل و گشاده روح از كاردر آمده بود كه فكري بي اندازه وسيع و حوصله اي بسيار فراخ داشت خامي ها تعصب جاهلي را بر فرض كه در ايام جواني هم داشت در ايام پختگي سوختگي بكلي پشت سر گذاشته. {Sسخت گيري و تعصب خامي است # تا جنيني كار خون آشامي است S} مقام فكر ديد روحاني وي بعد از ملاقات با شمس تبريزي از سطح درس فقه و اصول و اخلاقيات شافعي و حنفي خيلي بالاتر رفته بود كه مي گفت: {Sآن طرف كه عشق مي افزود درد # بوحنيفه و شافعي درسي نكردS} مولانا همه جا عقيده واقعي خود را بدون تقيه و پرده پوشي صريح و آشكار مي گفت و جز در آن مواقع كه نكته ها بسيار دقيق و خارج از فهم عوام و احياناً موجب لغزش اذهان مي شد كه خاموشي و سكوت را پيشه مي گرفت در ديگر مواضع هر جا سخني بر زبان مي آورد عقيده واقعي دروني او بود. از باب مثال آن جا كه در حق خاندان پيامبر علي(ع) اظهار محبت و ولايت مي كرد و مثلاً علي(ع) «افتخار هر نبي و هر ولي» و «تو ترازوي احد خوي بوده اي» و «مولاي مؤمنان مي خواند» تمام وجود سراسر روحانيتش محبت و ولايت بود و آن جا كه از شمر و يزيد وامثال آن نام مي برد نفرت انزجار از چهره كلام و قيافه سخنش كاملاً اشكار نمودار مي شد. (عقايد و افكار مولانا ج 1، 41 جلال الدين همايي). با اين همه نمي شود به طور قطع در مورد شيعه بودن مولوي حرف زد به خاطر اين كه مولانا نسبت به مذاهب ديگر از جمله گبر، يهود و ترسا و حتي كافر و ملحد نيز به نظر عرفاني مي نگريست بغض و كينه و كراهت و خشم و انزجار عاميانه با هيچ مذهب و ملتي نداشت اصلاً مولانا اختلاف مذاهب را سبب اختلاف ديد و نظرگاه مي داند. {Sاز نظر گاه است اي مغز وجود # اختلاف مؤمن و گبر و يهودS} مولوي در عين اين كه اختلاف مذاهب را سبب اختلاف ديد و نظ رگاه مي داند مي گويد كلي مذاهب حق نيست و همه هم باطل نيست پس باطل شمردن با حق شمردن همه مذاهب ناداني و احمقي است وي مي گويد مذهب حق در ميان مذاهب مانند شب قدر است كه در شبها پنهان و مورد شك و ترديد واقع شده است. {Sاين حقيقت دان نه حقند اين همه # ني بكلي گمرهانند اين رمه S} {Sزانكه بي حق باطل نايد پديد# قلب را ابله ببوي زر خريدS} {Sپس مگو جمله خياليست و ضلال # بي حقيقت نيست در عالم خيال S} {Sحق شب قدر است در شبها نهان # تا كند جان هر شبي را امتحان S} {Sنه همه شبها بود قدر اي جوان # نه همه شبها بود خالي از آن S} {Sآن كه گويد جمله حقند احمقي است # وانكه گويد جمله باطل او شقي است S} و اين كه استاد محمد تقي جعفري احترام خاص به مولانا قائل است درست است چراكه وقت گذاشتن براي اثري چون تحليل و نقد مثنوي نشان از جايگاه ويژه مولانا از ميان صاحبان فكر و انديشه در پيش استادجعفري است و اين اهتمام و علاقه استاد به مثنوي و تواضعي كه ايشان از خود در مقابل مولانا نشان مي دهد به اين معنانيست كه هر چه در مثنوي معنوي آمده ايشان چشم بسته قبول دارد با نظر و مطالعه اجمالي در تفسير و تحليل و نقد مثنوي مي توان دريافت كه در موارد مختلف نظرگاه مولوي را به نقد مي كشد. و از احترام استاد به مولانا و كتاب مثنوي اين نتيجه را نمي شود گرفت كه مولانا شيعه بوده هر چند كه مولانا نهايت عشق و علاقه اش را در داستانهاي مثنوي معنوي از ائمه(ع) به تصوير كشيده است. مانند داستان خدو انداختن خصم به روي امير(ع) و انداختن علي شمشير را از دست. {Sاز علي آموز اخلاص عمل # شير حق را دان مطهر از دغل S} {Sدر غزا بر پهلواني دست يافت # زود شمشير برآورد و شتافت S} {Sاو خدو انداخت بر روي علي # افتخار هر نبي و هر ولي S} يا در داستاني كه عقيده اش را در حق اهل بيت رسول(ص) بيان مي كند و امام حسن و امام حسين(ع) را گوشواره عرش رباني مي خواند. {Sچو ز رويش مرتضي شد در فشان # گشت او شير خدا در مرج جان S} {Sچون كه سبطين از سرش واقف شدند# گوشواره عرش رباني شدندS} {V(دفتر اول مثنوي)V} يا در داستان باغبان و تنها كردن صوفي و فقيه و علوي را از همديگر كه در دفتر دوم مثنوي است كه دشمني و كينه آل رسول را در حد كفر و ارتداد مي داند. {Sهر كه باشد از زنا وز زانيان # اين برد ظن در حق ربانيان S} {Sآنچه گفت آن باغبان بوالفضول # حال او بد دور از اولاد رسول S} {Sگرنبودي از نتيجه مرتدان # كي چنين گفتي براي خاندان S} {Sتاچه كين دارند دايم ديو و غول # چون يزيد و شمر با آل رسول S} به هر حال مي توان مولانا را از دوستداران و ارادتمندان اهل بيت(ع) شمرد و اين كه گفته ايد بسياري از كتب شيعه بر مثنوي استوار است چنين نيست چون مبنا در كتب شيعه قرآن و احاديث پيامبر و ائمه(ع) مي باشد. و اگر در كتابي از اشعار مولانا استفاده مي شود بعنوان استشهاد است و آن هم بيشتر در مسائلي است كه مورد اتفاق مي باشد و مولانا در مثنوي حرف هاي خيلي خوبي دارد كه بسياري از آن در واقع بيان منظوم حكيمانه معصومين(ع) است و استفاده كردن از آن لزوماً بدين معنا نيست كه اشعار مولوي مبناي كتب شيعه است بلكه به معناي همراهي مولوي با بسياري از آموزه هاي شيعي است از طرف ديگر اين نيز به معناي آن نيست كه تمام حرف هاي مولوي را بايد پذيرفت زيرا برخي از انديشه هاي وي نيز مبهم و يا دور از تعاليم اهل بيت(ع) است.

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.